طلوع غم غروب عاشقان
وبلاگ مورد نظر مربو ط اشکان وکاظم و عرشیا استطلوع غم غروب عاشقان
وبلاگ مورد نظر مربو ط اشکان وکاظم و عرشیا استبه چه زبانی بگوییم دوستت دارم ...............ر و ی ا
ترکی فارسی
کونلومون قاپیسین باغلادیم درقلبم را به زندگی بستم
عشقمین یاسین ساخلادیم عزای عشقم را نگه داشتم
هرگـئجه،هرگـئجه آغلادیم هرشب،هرشب گریه کردم
سنن سونرا،سنن سومنرا بعداز تو، بعداز تو
گـئدین بـیـر داها گـلمـدین رفتی ودیگه برنگشتی
تالـئـیم اوزومه گولـمـدی سرنوشت به روی من نخندید
نـئـلر اولـدی بـیـلمـدیـم چه اتفاق هایی افتاد نمی دانم
سنن سونرا،سنن سونرا بعداز تو، بعداز تو
حسرتین سینمده ایلندی حسرت رفتن تو برقلبم نشست
گونر آدینی سسلدی روزها وهمه چیز اسم تورا صدا می زدند
گـَـل گور دت منی نیندی بیا وببین که درد تو منو چیکار کرده
سنن سونرا، سنن سونرا بعدازتو ، بعدازتو
گـئجه لر کونلومه یار اولدی شب ها، مونس ویار من شدند
گومنریم آه و زار اولدی زندگی ام پراز آه و زار شد
سنن سونرا، سنن سونرا بعداز تو، بعداز تو
تنهالیـق روحمو سویوبدی تنهایی روح را آزرده است
یوخلوقن بختیمی اویوبدی نبودن تو زندگی ام را دشوار کرده است
مـنی نـغــمــه لــر اوغــدٌی این نغمه ها وشعرها بودند که من را آرام کردند
سنن سونرا، سنن سونرا بعد از تو ، بعد از تو
اگر ........................
آنکه میگفت نشود فصل بهار چه خبر داشت که همچو گلی میروید
دست بکن تو موهات ویه تارشو بگیرتودستت،حالا اونیکه دستته به دنیا نمید م
آنقدر توی زندون عشق شلوغ میکنم و زندون رابهم میریزم تا مجبور بشی منو بزاری توی انفرادی قلبت
اگه مثل اشک تو چشام باشی قول میدم واسه موندنت تا آخر عمر گریه نکنم
ای عشق مدد کن که به سامان بریسیم...چون مزرعه تشنه به باران برسیم...یا من برسم به یار،یا یار به من یا هر د و بمیریم و به پایان برسیم
در چشمانت لانه کردم ،پلک نزن که خانه خرابم میکنی
انا لله وانا الیه راجعون ارسال کننده این پیام کشته مرده ی شماست
آشنایی یک اتفاق است اما جدایی یک قانون،پس بیا ای دوست قانون شکن باش
میخواهم روی یه سنگ بنویسم که دلم چقدر برات تنگ شده،بعد همون سنگ رو بزنم توی سرت تا بدونی دلتنگی چقدر درد داره
شکوفه های صورتی فدای مهربونیات یه دل که بیشتر ندارم اونم فدای خنده هات
اگر عاشق یکی هستی دنیا را به پاش بریز،تو که دنیای منی چی به پات بریزم
میدونی ستاره هاچرا دور تو جمع میشن،چون دنیا یه ماه داره اونم تویی
ا
هر وقت تنها شدی ستاره ها را بشمار،اگه کم اومد قطره های بارونو بشمار،اگه بند اومد رو ی رفاقت من حساب باز کن،نه کم میاد نه بند میاد
هرگز ندبدم بر لبی لبخند زیبای تورا/هرگز نمیگرد کسی در قلب من جای تو را
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند ،قاب عکس توست ولی شیشه ی عمر من است
بهت حسودیم میشه چون قلبم به جای اینکه اول برای خودم بتپه برای تو میتپه
شعار جدید 22بهمن.22لیتر بنزین ریختم تو موتور گازی رفتم دختر بازی
اگر غم سیرم کند ،غصه اگر پیرم کند، دست آسمان زمین گیرم کند ،بازهم دوستت دارم
تو نعمت با ارزشی هستی،درسینه پر درد م عطر وجودت رابرای شفا میبویم،ای شلغم
میگویند لبخند و مرگ ارتباطی با هم ندارند ،اما تو بخند تا من برات بمیرم
دیگه به من نه زنگ بزن نه اس ام اس،میدونی چرا؟چون میخوام خطم رو بفروشم شاید با پولش بتونم دل تو رو بخرم
دیشب دفترچه قسطامو ورق میزد م ،تمومی نداره تا آخر عمر بدهکار مهربونیاتم
اگه به من بگن سه ثانیه به آخر عمرت مونده ،تو ثانیه اول نگاهت میکنم،ثانیه دوم میگم که چقدر
دوست دارم وثانیه آخر جونمو فدات میکنم
ای آنکه به یاد تو همیشه میسوزم،یاد من کن که همیشه به یاد تو میسوزم
عاشقانه ،عارفانه،بی بهانه،خالصانه باصداقت بی نهایت تا قیامت دوستت دارم
.
امید وارم امشب که میخوابی قشنگترین و بهتربین آدم دنیا رو تو خواب ببینی،ولی سعی کن بهش عادت نکنی آخه من هر شل نمیتونم بیام تو خوابت
اگه دیدی کسی محکم بهت لگد زد ناراحت نشو چون خیلی توپی
کویر همیشه تنهاست ،پس تو باران باش وبرکویر ببار
یکی بچش نمیخوابه بهش ژل میزنه
دیوانه را محبت آرام میکند مارا محبت تو دیوانه میکند
میدانی فرق تو با پنالتی چیه؟پنالتی 50%گله اما تو خوده گلی
دوستت دارم نه در هوس،نه در قفس، دوست دارم تا آخرین نفس
گر زیادم رود عالم/توزیادم نخواهی رفت
داشتیم تو جاده میرفتم که چشمم افتاد به یه سنگ که روش نوشته بود دوست داشتن دل میخواهد نه دلیل،پس دوست دارم بی دلیل
از ترکه میپرسن شما تهرانی هستین؟میگه نه چشماتون قشنگ میبینه
اهدای اس ام اس اهدای زندگیست هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم.بیماران اس ام اسی
به یارو میگن یه معما بگو.میگه:اون چیه که درازه، زرده ،موزه؟
دیوار با اینکه همه بهش پشت میکنند،اماپشت هیچ کس را خالی نمیکنه،دیوارتم رفیق
قمار عشق
قمار عشق
همچو اشک از چشم خود انداختی آخر مرا
در قمار عشق ای گل باختی آخر مرا
سالها با من بتالاف محبت میزدی
از برم رفتی تنها ساختی اخر مرا
با رغیبم شاد بنشستی و آنگاه همچو ن گوی
در خم چوگان غم انداختی آخر مرا
گوهر بودم ولی قدر مرا نشناختی
در قبال مهره ای پرداختی مرا
روز و شب از عشق تو میسوختم اما چه سود
با همه هوشیارت نشناختی آخر مرا
شعله میزد در دل وجانم شرار عشق
همچو نیکو در غمت بگداختی آخر مرا
